اقای خوبم می آید
دلنوشته
اقای غریبم سلام
جمعه شد و باز مرا تاب و بی تاب تر کرد
دلم میخواهد عاشقانه تورا دربغل بگیرم و بدانم توهستی که دست گیرم باشی ن مانند خیلی از بندگانت مچگیر
اقای غریبم دلم از آدمای این دوره زمانه گرفته
دلم میخواهدانعکاس رفتارشان را ببینی و به من حق بدهی که دلگیر باشم
اقای غریبم کاش توبود توبودی و توبودی..
کاش تو بودی مرهم دلهای زخمی ام میشدی
مرهم دل شکسته ام
مرحم رازهایی که در سینه نهان مانده
اقای غریبم از طلبگی ام دارم به نحو احسن استفاده میکنم
اقای غریبم دراین روزها بدجور بی تابم
دوست دارم به جایی بروم و فریاد برآورم ازین بی عدالتی و نامردی دنیا
اقای خوبم گلایه هایم زیاد است
گرچه نگفته تو خودت از نهان قلبم آگاهی
کمکم کن که در راه تو حتی یک درجه هم شده صعود کنم نه سقوط
دلنوشته
انسانها، با مهرشان
کار خورشید را بر عالم هستی میکنند
به دلهای تاریک روشنایی میبخشند
اندیشه کن،
تا پیشهور مهربانی باشی
هدیه شما عشق و آرامش باشد تا آسمان در قلبها،
جاودان بماند
تلنگر
رسول خدا (صلی ا… علیه و آله و سلم ) فرمودند :
هر کس کار زشتی را فاش کند ،چون آن کسی است که آن را آغاز کرده است
و کسی که مومنی را سرزنش کند ، نمی میرد
تا آن را مرتکب شود
( وسائل الشیعه ، ج 12 ،ص 277)